سفارش تبلیغ
صبا ویژن

87/1/10
2:1 عصر

سفر نامه آلمان (قسمت دوم)

بدست محمد ابراهیم علیزاده در دسته

از خیابان ها می گذشتیم و من هم هنوز از حال غریب خودم در نیامده بودم در راه امیررضا گهگاهی مطالبی را برای من تعریف می کرد و من هم گوش میدادم. به هر حال رفتیم تا کم کم گنبد سبز مرکز اسلامی هامبورگ برای ما نمایان شد.به مرکز که رسیدیم ساکها را برداشتیم و به داخل مرکز رفتیم. ورود من در لحظه اول به آشپزخانه بود، ساکها را گذاشتیم و دوباره به سالن آمدیم، یک چای و خوش و بش با دوستان، هر کس که می آمد من به او معرفی می شدم و همه عید را تبریک می گفتند و ورودم به هامبورگ را خوش آمد می گفتند.

مردم با محبتی هستند، همه این دوستان از برلین به اینجا آمده اند زیرا یکسری مسابقات قرآنی در مرکز اسلامی هامبورگ برقرار است و بچه های برلین هم برای شرکت در این مسابقات به این جا آمده اند. اولین کسانی که من با آنها آشنا شدم آقا و خانم شاندیزی و مهناز خانم به همراه پسرش حسین آقا بودند. هیچ وقت یاد خاطره شان از ذهنم پاک نخواهد شد.به هر حال بعد از ظهر قرار بود به آکادمی اسلامی آلمان برویم.رئیس این آکادمی آقای رضوی راد هستند. بعد از ظهر ما همراه با حسین آقا و مادرشون به آنجا رفتیم. البته با اتوبوس. و مقداری هم پیاده. یک نکته جالب در پیاده روی ما این بود که فرهنگ دوچرخه سواری در آلمان بسیار جا افتاده است، رنگ سنگفرشهای تمام پیاده رو ها دو جور هست یکی رنگ طوسی برای عبور پیاده ها و قرمز هم برای عبور دوچرخه و هیچ عابری حق ندارد در منطقه قرمز رنگ تردد کند و در صورتی که در آن منطقه تردد کند و حادثه ای برای او رخ دهد علاوه بر این که مقصر است باید جریمه هم بدهد. نکته دوم اینکه مردم آلمان به خطوط عابر پیاده چراغ قرمز و در کل احترام زیادی می گذارند و برای تردد در سطح شهر بیشتر از دوچرخه، اتوبوس و انواع مترو استفاده می کنند و به همین دلیل شما در هامبورگ یا برلین در شلوغترین ساعات روز و در پر رفت و آمدترین مناطق شهر به هیج وجه ترافیکی نمی بینید.

خب ادامه مطلب. پس از اینکه به آکادمی اسلامی آلمان رسیده مورد استقبال آقای رضوی راد قرار گرفتیم و ساعتی به گفتگو با ایشان پرداختیم،‏ایشان به معرفی آکادمی پرداختند و فعالیتهایی را که تاکنون صورت گرفته بود تشریح کردند و من هم مقداری در مورد مرکز مطالعات ادیان و مذاهب و فعالیت ها و آثار منتشرشده آن صحبت کردم و در نهایت هم آقای رضوی راد اعلام آمادگی کردند که در صورت همکاری مرکز ادیان این پتانسیل وجود دارد که مابین این دو مرکز همکاری های علمی و تحقیقی و همچنین تبادل دانشجو صورت بگیرد.مرکز اسلامی آلمان یک آکادمی غیر انتفاعی می باشد که در زمینه علوم انسانی از جمله فلسفه و کلام و ادیان فعالیت دارد و تا به حال آثار فراوانی را به زبان آلمانی منتشر و در اختیار محققان آلمانی زبان قرار داده است. مجله رسمی این آکادمی دیالوگ نام دارد که تا به حال شمارگان زیادی از آن به چاپ رسیده و در منطقه و در بین مراکز علمی جایگاه ویژه ای یافته  است تا جایی که مقالاتی از رئیس جمهور سابق آلمان و همچنین اندیشمندان تراز اول آلمان در آن به چاپ رسیده است. به هر حال فرصت مغتنمی بود و قرار شد تا در مدت اقامتمان در آلمان دیداری دیگر با این فرهیخته دو از وطن داشته باشیم. 

پس از این دیدار دوباره به مرکز اسلامی هامبورگ باز گشتیم، بوی قرمه سبزی همه جا را پر کرده بود، بنابراین نماز خواندیم و برای خوردن شام آماده شدیم. شام خوشمزه ای بود آنهم در کنار خانواده و جمع ایرانیان مقیم برلین که الحق و الانصاف انسانهای با محبتی بودند،‏ من در همین مدت کم به اکثر دوستان آشنا شدم و بهتر است بگویم صمیمی شدم.

بعد از شام هم به سمت شبستان بالا رفتیم  و دور هم نشستیم، یک شب نشینی قشنگ و بعد هم خواب....