سفارش تبلیغ
صبا ویژن

92/3/2
1:50 عصر

صبوری

بدست محمد ابراهیم علیزاده در دسته

امیدی در ما زنده شده بود، اما گویا باز هم می خواهند امیدمان را ناامید کنند. گویا این نظام تصمیم خود را گرفته و دیگر حوصله هزینه کردن ندارد. گویا با خود ساده انگارانه اندیشیده هزینه این چند روز بسیار کم تر از هزینه سالیان آتی است. چندی به خود سخت می گیرد و عمری در آرامش و بی تنش بر نفوس انسان ها حکم خواهد راند. اما من نگرانم... نگران اینکه اینها خوابی بیش نباشد و چه پریشان خوابی است. من نگرانم که دیر از خواب پریشان بیدار شوند. آنگاه که دیگر فرصتی برای جبران باقی نماند، من نگرانم که هیچگاه از این خواب پریشان بیدار نشوند و در خواب گرفتار سیل خروشان اراده های مردم شوند. برخی معتقدند اینان بر اراده های مردم نیز حکم می رانند یا مردم را آنقدر گرفتار دنیایشان کرده اند که دیگر مجالی برای جاری شدن نماند. اما باز هم نگرانم که سونامی  از خارج از مرزها هجوم و آورد، آنگاه حاکم و محکوم گرفتار خواهند شد. اما باز هم امید در گوشه قلبم سو سو می زند. به او توکل می کنم. در مسیرش قدم بر می دارم، صبر پیشه می کنم و چونان مولایمان علی شکایت به درگاه او می برم، گویا ناف هر کودک شیعی را با صبر بریده اند.