سفارش تبلیغ
صبا ویژن

89/12/22
8:29 عصر

ولایت نامه

بدست محمد ابراهیم علیزاده در دسته

ای کاش می شد حرفهای دلم را با کسی بگویم اما گویا کسی را نمی یابم پس با تو سخن می گویم با تو که سفید و بی مدعا در مقابل من نشسته ای و زل زدی در چشمان من.

برای دوستی کامنت گذاشتم و البته پس از سانسور کامنت من در پاسخ به آن چنین نگاشت.

کامنت من

و باز هم سلام

بررسی کردم دیدم (...)

آشنا که نیستیم ولی نا آشنا هم نیستیم.

به هر حال من از 27 اسفند لغایت 5 فروردین مشهد هستم خانه خواهرم. اگر باز جلسات استدلالی قوی بود ما را هم خبر کنید. گرچه ما انتقاد زیاد داریم اما اگر بگذارید شما حضرات هنوز با ولایتم. البته حساب حضرات از حساب ولایت سواست.

نام وبلاگ من ایمانسراست به آدرس: www.faith.parsiblog.com

راستی ما غیر از چایی خیلی چیزهای دیگه با خیلی ها می خوریم بعد پسرخاله که سهله خواهر و برادر هم می شیم.

آخرین جلمه به یادگار از حافظ:

عشقبازی کار بازی نیست ای دل سر بباز

زانکه گوی عشق نتوان زد به چوگان هوس

دل به رغبت می سپارد جان به چشم مست یار

گرچه هشیاران ندادند اختیار خود به کس

در پناه حق باشید


پاسخ ستیغ به کامنت من

علیکم السلام.

حالا تماس داشتید یا نداشتید یا میخواستید داشته باشید که نداشته اید یا نمیخواستید و شماره را داشته اید...!مهم نیست.

مهم این است که قضیه انقدرها مهم نبوده که توی ذهنم بماند!

آن زمان ها ما نیستیم مشهد، ولی برنامه های خوب حتما هستند! از هم لینکی های ما میتوانید خبربگیرید اگر مشتاقید!

والا ما حضرات کی باشیم که بخواهیم بگذاریم یا بخواهیم نگذاریم!

و این بحث ولایت از همه مختصات دیگر سیاست(مرسوم) جداست و فیضیست که آسان به همه میدهند البته اگر آن همه، بگذارند! و خودشان را سفت نگیرند برای جلوگیری از دریافت این فیض!

اگر هم هنوز هستید با ولایت و هنوز میخواهید باشید که خوش به حالتان، التماس دعا.اگر هم نمیخواهید باشید صاحب اختیارید.لا اکراه!یا حق.

من هم از به رسم ادب چنین می نگارم

ای دوست می پنداشتم سیاست شما عین دیانت شماست و دیانت شما عین حب سید علی خامنه ایست. (برگرفته از پروفایل شخصی وبلاگتان)

اما الان می بینم که چنین نیست زیرا در پاسخ به یادداشت من چنین نگاشتید:

" و این بحث ولایت از همه مختصات دیگر سیاست(مرسوم) جداست"

من نمیدانم سیاست (مرسوم) چیست، فقط میدانم در حکومت جمهوری اسلامی تمام شئون تحت نظارت حاکم آن - ولی فقیه – است و این سیاست جاری و ساری در کشور به شهادت مکرر شخص ولی فقیه مورد تأیید ایشان است و بارها و بارها  از آن حمایت کرده و می کنند - در معدودی هم تذکراتی داده شده که عموماً به تذکرات ایشان توجهی نشده است – بنابراین من این سیاست مرسوم را عین دیانت شما می دانم و ولایت مذکور در کامنت شما را جدای از سیاست مرسوم مذکور نمی دانم.

در ادامه فرمودید:

" فیضیست که آسان به همه میدهند البته اگر آن همه، بگذارند! و خودشان را سفت نگیرند برای جلوگیری از دریافت این فیض!"

اما بنده بزرگترین فیض الهی را در درجه اول نعمت عقل و اندیشیدن می دانم؛ همانگونه که در روایات بسیاری آمده یک ساعت تفکر از هفتاد سال عبادت برتر است. و به نظر من این عظمت، بزرگی، جایگاه و شأن و منزلت عقل را در مقابل ایمان و عبادت بدون تفکر می رساند. بنابراین این اندیشیدن انتخاب کردن و اراده آزاد یا همان اختیار انسان بزرگترین فیض الهی به انسان است (خوشبختم که به مختار بودن بنده در پاسختان اشاره کردید گویا شما هم اقرار به مختار بودن انسانها دارید).

بی توجهی به این مسئله در بسیاری موارد مسلمانان را به ورطه انحراف و کجروی از اسلام و عقب ماندگی می اندازد (شهید بزرگوار مرتضی مطهری).

بزرگترین فیض الهی در درجه دوم رسول ظاهری است که همان پیامبر گرامی اسلام و کتاب مقدس قرآن کریم است که الی الابد راهنمای بشریت به سمت هدایت و فرزانگی خواهند بود.

بنابراین متأسفم که دایره فیض الهی را اینقدر محدود گرفته اید. می گویم محدود زیرا:

من معتقدم جناب سید علی محبوب شما اولاً انسان است و به واسطه انسان بودن امکان خطا کردن برای ایشان متصور است. به عبارت دیگر معصوم نیست.

عصمت مختص انبیاء و به عقیده شیعیان اهل بیت پیامبر است. و البته دلیل عصمت هم اینست که اگر پیامبر معصوم نباشد مردمان نمی توانند به او اعتماد کنند. سیره پیامبر همیشه به گونه ای بوده که با وجود عصمت که البته ما برای ایشان اثبات می کنیم همیشه در کارها و غزوات از مشورت صحابه استفاده فراوان می بردند.

حال با وجود اینکه سید علی معصوم نیست و احتمال خطا در او زیاد است اینهمه اعتماد به او چه وجهی دارد مساوی قراردادن حب او با دیانت چه وجهی دارد؟ به گمان شما ایشان از انبیاء و اهل بیت بالاترند یا در ردیف ایشان هستند؟

در ثانی ایشان اگر مشروعیتی دارد به واسطه مردم است زیرا همانطور که می دانید بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی رهبر منتخب خبرگان رهبری است و خبرگان رهبری نیز منتخب مردم. و این مشروعیت و محبوبیت خاص ولی فقیه است و ایشان یک نمونه ولی فقیه است. یعنی مشروعیت ایشان به واسطه ولی فقیه بودن ایشان است نه به واسطه دیگر (دراین زمینه باید بیشتر فکر کرد ولی در حال حاضر اینچنین به نظر بنده می آید).

بنابراین به واسطه احتمال خطا قانون خبرگان را ناظر بر ایشان قرار داده تا در صورت کجروی و انحراف از صراط حق به ایشان تذکر داده شود و رهنمودهایی به ایشان داده شود تا به صراط حق بازگردند – متأسفانه امروزه قضیه برعکس شده و معمولاً ایشان رهنمود می دهند به خبرگان رهبری و اگر کسی فکر انتقاد در سر بپروراند و بخواهد از سر دلسوزی رهنمودی بدهد با فشار و زور و زر و تزویر از میدان به در می شود، مصداق روشن آن برخوردی است که سالهاست با بعضی از دوستان نزدیک سید علی می شود از جمله امثال اکبر هاشمی – و چون به صراط حق نیایند از رهبری عزل خواهند شد. در این باب حرف و انتقاد بسیار است و موقعیت مناسب نیست تا بگویم آن سر دلبران را.

اما درباب ارادتم به سید علی باید بگویم با وجود تمام اشتباهات و کاستی های ایشان باز هم ایشان را بهترین گزینه برای رهبری ایران میدانم، اشتباهات و کاستی ها قابل حل و فصل است و جزو وظایف خبرگان رهبری است و البته آگاهی مردم از جایگاه ولایت فقیه و مطالبات به حق آنان می تواند در رفع این نقایص بسیار مؤثر باشد.

درباب اعتقادم به اصل ولایت فقیه هم باید بگویم همچنان معتقد به این اصل هستم چون کوه استوار و این اصل را یکی از بهترین راه های هدایت کشتی طوفان زده در عصر غیبت می دانم. وقتی حضرت علی (ع) وجود حاکم برای اداره امور مردم ولو جائر باشد را ضروری می داند حال ولی فقیه که قرار است عادل باشد و آشنا به امور دینی و اجتماعی مردم و بلکه مجتهد که جای خود دارد و بسیار پسندیده است.

درپایان دو بیتی از حافظ تقدیمتان می کنم:

هر آنکه جانب اهل خدا نگهدارد

خداش در همه حال از بلا نگه دارد

حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست

که آشنا سخن آشنا نگه دارد

و باز هم سلام ادامه دارد...تبسم