سفارش تبلیغ
صبا ویژن

90/1/9
2:28 عصر

نامه اروپا (یک برداشت جدید)

بدست محمد ابراهیم علیزاده در دسته

هر روزه در رسانه ها دیداری و نوشتاری اخباری مبنی بر خشونت، فساد و فحشاء، مشکلات روحی روانی، بی بند و باری، بداخلاقی های اجتماعی و ... می بینیم و یا می شنویم.

اما براستی تا چه حد می توان به اخبار رسانه های داخلی در این زمینه اعتماد کرد؟ در این زمینه به دو مطلب می توان اشاره کرد:

مطلب اول اینکه آیا تعریف ما از هریک از ناهنجاری های فوق با تعریفی که در غرب یا امریکا وجود دارد یکی است؟ به عبارت دیگر معیارهایی که برای سنجش این ناهنجاری ها وجود دارد متفاوت است بنابراین نمی توان با مقایسه آمارهای ارائه شده توسط سازمانهای ایرانی و غیر ایرانی به نتیجه درستی دست یافت.

مطلب دوم اینکه تصویری که رسانه ملی از اروپا و آمریکا ارائه می دهد با واقعیتی که در این کشورها جریان دارد کاملاً متفاوت است. چیزی که در اثبات این مطلب به چشم می خورد تصاویری است که غالباً دوستان از اروپا برگشته ارائه می دهند و غالباً اذعان دارند آنچه در اروپا دیده اند با آنچه در رسانه های ما منعکس می شود کاملاً متفاوت است.

نمونه اول:‌  اگر در ایران حمل سلاح گرم آزاد بود شما تصور کنید روزانه چه تعداد از هم وطنان ما در اثر تیراندازی به همدیگر کشته می شدند و همین حالا که چنین قانونی در ایران وجود دارد میزان خشونت در ایران کم نیست. در سفر کوتاه مدتی که من به سه کشور آلمان، فرانسه و ایتالیا داشتم، میزان خشونت و عصبانیت در جوامع این سه کشور در طول مدت یک ماه کمتر از میزان عصبانیت و خشونت در یک روز در ایران بود. تا جائیکه بنده در سفر یک هفته ای به شهر مقدس مشهد چهار مورد خشونت، دعوا و کتک کاری در خیابان های مشهد مشاهده کردم و بیش از چهار مورد عصبانیت و داد و بیداد هموطنان با هم. اما در طول یک ماه مسافرت به سه کشور اروپایی فقط یک مورد دعوا و داد و بیداد بین یک خانم و آقای ایتالیایی در فلورانس مشاهده کردم.

 نمونه دوم:‌ خیلی از مواردی که ما آنها را به عنوان فساد و فحشا برمی شماریم در اروپا چنین تعریفی ندارند و به صورت قانونمند انجام می پذیرد. در کشورهای اروپایی مزاحمت برای دیگران به هر شکل جرم محسوب می شود و به هیچ عنوان شما نمیتوانید برای خانم یا آقایی مزاحمتی اعم از جنسی یا غیر آن ایجاد کنید چون قانون با اینگونه موارد به شدت برخورد می کند و جرایم سنگینی برای اینگونه مزاحمتها در نظر گرفته شده است. به همین دلیل ما در طول یک ماه مسافرت خود در سه کشور اروپایی یک مورد چشم چرانی و مزاحمت ندیدیم. اما اگر خودشان در موردی با هم به توافق برسند کسی نمی تواند ممانعت بکند و قانون برای تصمیم و توافق ایشان احترام قائل است. این مسأله در قوانین اسلامی هم وجود دارد که البته اسلام انقلابی ما آنرا برنمی تابد. چنانچه در فقه اسلامی عده ای از علما براین باورند که زن و مرد در صورتی که در مورد ازدواج موقت با هم توافق کنند این ازدواج یا نکاح صحیح است و حتی نیاز با جریان صیغه به زبان عربی و غیر آن نیست. به این قسم ازدواج، ازدواج معاطاتی می گویند که البته در این فضای انقلابی اصلا کسی جرأت نمی کند آن را مطرح کند. این سبک ازدواج چیزی شبیه همین دوست شدنهای دختران و پسران است که می گویند من راضی تو راضی گور بابای ناراضی. بنابراین چیزی که در اذهان ما تحت عنوان فساد و فحشاء مطرح است در اروپا یک اقدام کاملا قانونمند است.

نمونه سوم: در ایران اگر به کسی که مشکلات روحی و عصبی دارد بگویید به روانپزشک مراجعه کند، مسلماً از اینکه روانی قلمداد شده ناراحت خواهد شد و هرگز چنین کاری نمی کند. اما در اروپا مردم برای کوچکترین مشکلات زندگی به روانپزشک یا مشاور مراجعه می کنند تا مشکل را حل کنند بنابراین ما شاهدیم که آمار مشکلات روانی و خانوادگی در ایران پایین تر از کشورهای اروپایی است. اما به راستی واقعیت این است. تصور بنده با توجه آشنایی با خانواده هایی ایرانی  اینست که مشکلات روحی و عصبی در ایران خیلی بیشتر است، اما ما بیشتر این مشکلات در به درون خود می ریزیم و کمتر به دنبال حل مشکل هستیم. واقعیت اینست که من در چهره مردمان اروپا استرس و اضطرابی که در چهره هموطنان خود می بینم ندیدم. اما یک مزیتی که مردم ایران نسبت به دیگران دارند توسل و توکل آنها به خدا و ائمه است که در هنگام بروز مشکلات از این طریق می توانند خود را آرام کنند. چیزی که شاید در اروپا کمتر به چشم بیاید. 

من با ارائه این نمونه ها فقط خواستم گوشه ای از تفاوت ها را بیان کنم تا وقتی می خواهیم حرفی بزنیم یا قضاوتی بکنیم همه جوانب را در نظر داشته باشیم

اما این سکه قطعاً روی دیگری هم دارد، انسان منصف باید هر دو روی سکه را مطالعه کند و سپس قضاوت کند.

برداشت: برداشتی که در پایان این سفر داشتم و تقریباً برایند اکثریت افراد شرکت کننده بود عبارت است از:

تصویری که در بین مردم ایران در مورد اروپا وجود دارد از جانب عده ای خیلی افراط و از جانب عده ای تفریط شده است. جانب افراط آن در بالا بیان شد. اما جانب تفریط آن تصویری است که عده ای در مورد غرب و آمریکا دارند و آنها را بهشت آمال و آرزوهای خود می پندارند. اگر قسمت شما شد و سفری به این مناطق داشتید قطعاً ابهت کاذبی که در مورد آنها در ذهن خیلی از جوانان ما وجود دارد خواهد شکست و خواهید دید که آنقدر هم که بعضی میگویند خبری نیست. تفاوت ما با اروپاییها بیشتر مدیریت، نظم و انضباط، راستی و درستی، اخلاق و ارزش قائل بودن برای انسان است، اصولی که ادیان الهی به آن تأکید می کنند و پیروان مسیحی آنها را سرلوحه زندگی خویش قرار دادند و مسلمانان در پیروی از آن لنگ می زنند و فقط شعار آن را میدهند.

حال به راستی شما قضاوت کنید. آیا اسلام در ارائه الگوی کارآمد برای زندگی بشری موفق تر بوده است یا مسیحیت؟

نترسید من مسیحی نشدم اما معتقدم نه اندیشمندان مسیحی و نه دانشمندان مسلمان هیچکدام توفیق چندانی در تبیین الگوی مسیحی یا اسلامی نداشتند؛ زیرا با بنیادگرایی مسیحی و اسلامی همواره در پی اثبات خویش و نفی دیگران بودند. این اندیشمندان سکولار بودند که با استفاده از الگوهای مسیحی و اسلامی و تفکر و تعقل طرحی نو در انداختند و هر دو الگو را پس زدند و اصلاً به روی خود هم نیاوردند که این الگوی سکولار را از کجا آوردند. این ها نظم نوینی بر جهان اروپایی حاکم ساختند و با استفاده از رسول باطنی که همان عقل باشد جهان را در سیطره خود قرار دادند. اما این الگوی انسانی هم به دلیل نقص هایی که دارد ماندگار نخواهد بود و باید به دنبال ارتباط بیشتر با الگوهای الهی باشد تا بتواند از فروپاشی نجات پیدا کند.

نتیجه گیری:

اول: تصویری که رسانه ملی ما از اروپا ارائه می دهد و دائماً صحنه هایی از قتل و سرقت و دزدی ارائه می دهد همه واقعیت اروپا نیست.

دوم: تصویری هم که خیلی از جوانان ما از اروپا در ذهن خود مجسم کرده و آنرا بهشت آمال و آرزوهای خود می دانند صحیح نیست و اروپا چنین سیطره و هیمنه ای ندارد.

سوم: بسیار سفر باید تا پخته شود خامی.