چندی پیش دیوان شعری از این سبکهای جدید از جناب آقای اکبری دیزگاه خواندم یک شعر آن برایم جالب بود
نی
فرو میرود
در ساندیس سیب
وای حرمله ...
ناگاه احساس کردم شاعر شدم و این چند خط را سرودم، امید که مقبول حق تعالی واقع شود:
صدای بوق قطار
شب
میمیرد
سکوت
به نفس نفس میافتد
موج میزند، آفرینش
آی عشق...
هر کس از موضوع سر در آورد به خودم بگوید