سفارش تبلیغ
صبا ویژن

90/11/18
8:8 صبح

کوک کن ساعت خویش

بدست محمد ابراهیم علیزاده در دسته

کوک کن ساعتِ خویش !
اعتباری به خروسِ سحری، نیست دگر
دیر خوابیده و برخاسـتنـش دشـوار است
 
کوک کن ساعتِ خویش !
که مـؤذّن، شبِ پیـش
دسته گل داده به آب
و در آغوش سحر رفته به خواب
 
کوک کن ساعتِ خویش !
شاطری نیست در این شهرِ بزرگ
که سحر برخیزد
شاطران با مددِ آهن و جوشِ شیرین
دیر برمی خیزند
 
کوک کن ساعتِ خویش !
که سحرگاه کسی
بقچه در زیر بغل،
راهیِ حمّامی نیست
که تو از لِخ لِخِ دمپایی و تک سرفه ی او برخیزی
 
کوک کن ساعتِ خویش !
رفتگر مُرده و این کوچه دگر
خالی از خِش خِشِ جارویِ شبِ رفتگر است
 
کوک کن ساعتِ خویش !
ماکیان ها همه مستِ خوابند
شهر هم . . .
خوابِ اینترنتیِ عصرِ اتم می بیند
 
کوک کن ساعتِ خویش !
که در این شهر، دگر مستی نیست
که تو وقتِ سحر، آنگاه که از میکده برمی گردد
از صدای سخن و زمزمه ی زیرِ لبش برخیزی
 
کوک کن ساعتِ خویش !
اعتباری به خروسِ سحری نیست دگر
و در این شهر سحرخیزی نیست
و سـحر نـزدیک است .....
منبع: شاعر گمنام

90/10/11
11:40 صبح

موازی کاری

بدست محمد ابراهیم علیزاده در دسته

آدم‌های مختلف دغدغه‌های متفاوتی دارن و این دغدغه‌های متفاوته که مسیر‌های متفاوتی رو پیش روی آدما قرار میده

بنابراین من فکر می‌کنم دغدغه‌های ما خیلی مهم هستن و شایسته هستن که بیشتر در موردشون مطالعه کنیم و با دقت بیشتری بهشون بپردازیم

اما بعضی‌ها اینطور فکر نمی‌کنن و همینکه فکری به ذهنشون خطور می‌کنه سریع وارد صحنه عمل می‌شن فارغ از اینکه شاید قبلا به این اندیشه پرداخته شده باشه یا اینکه اصلا ایده، ایده خوبی نباشه، این طور آدما اول کار رو شروع می‌کنن و بعد در موردش مطالعه و فکر می‌کنن. به این شیوه می‌گن مطالعه در حین اجرا

به تازگی یک سایت جدید تحت عنوان قلمرو در فضای مجازی کار خودشو شروع کرده است.

این سایت متعلق به معاونت پژوهشی دانشگاه ادیان و مذاهب و قلمروی آن اطلاع‌رسانی پژوهشی است. این سایت تلاش می‌کنه اطلاعات مناسبی در حوزه مطالعاتی و پژوهشی ادیان و مذاهب در اختیار مخاطبان خودش قرار بدهد.

اما من فکر می‌کنم خیلی از اطلاعات این سایت مشابه سایت دانشگاه ادیان و مذاهب هست و شاید به نوعی همون اطلاعات رو در قالبی دیگر و با نامی دیگر ارائه می‌دهد.

البته هنوز برای قضاوت زوده چون این سایت تازه کار خودشو شروع کرده و اطلاعاتش هم به طور کامل بارگزاری نشده. شاید در آینده شاهد یک سایت جامع اطلاع رسانی پژوهشی در حوزه ادیان باشیم.

این سایت حاصل دغدغه‌های فردیست که اعتقاد داره ما در حوزه اطلاع‌رسانی پژوهشی باید بیشتر کار کنیم.

خواهش می‌کنم از این سایت دیدن کنید و نظرات خودتون را برای توسعه مناسب سایت در اختیار مسئولان سایت قرار بدهید.


90/10/5
8:4 صبح

آداب غذاخوردن

بدست محمد ابراهیم علیزاده در دسته

نمی‌دونم تا به حال سر سفره‌ای نشستید که برادرتون، خواهرتون یا حتی خودتون دائماً به غذاهای مادرتون ایراد بگیره.

یا اینکه از اون دسته آدما هستین که مادرتون یا همسرتون همیشه باید مراقب باشن که غذایی درست کنن که مطابق میل‌تون باشه،

همیشه دل‌شوره دارن که نکنه ازین غذا خوش‌تون نیاد.

از کدوم دسته ‌آدم‌ها هستین

آدم‌هایی که دائماً به نوع و مزه غذا ایراد می‌گیرن

یا از اون‌هایی که همیشه از طعم و مزه غذا راضی هستن.

امروز یک روایتی از کتاب اصول کافی جلد 4 صفحه 12 دیدم که پیامبر گرامی اسلام گفته بود:

مؤمن به میل خانواده خود غذا می‌خورد و منافق خانواده‌اش به میل او غذا می‌خورند.

 

 


90/9/24
1:33 عصر

باران

بدست محمد ابراهیم علیزاده در دسته

آسمان خشک و بی رحم

و زمین هم خشک

و هوای سرد زمستان هم خشک

گویا فقط دل من بارانی است


90/7/21
8:51 صبح

نازنین، نگاهم کن

بدست محمد ابراهیم علیزاده در دسته

استادی از شاگردانش پرسید: چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد می‌زنیم؟ چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند می‌کنند و سر هم داد می‌کشند؟    شاگردان فکرى کردند و یکى از آن‌ها گفت: چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست می‌دهیم   استاد پرسید: این که آرامشمان را از دست می‌دهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد می‌زنیم؟ آیا نمی‌توان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد می‌زنیم؟   شاگردان هر کدام جواب‌هایى دادند امّا پاسخ‌هاى هیچکدام استاد را راضى نکرد.   سرانجام او چنین توضیح داد: هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلب‌هایشان از یکدیگر فاصله می‌گیرد. آن‌ها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند. هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آن‌ها باید صدایشان را بلندتر کنند.  


سپس استاد پرسید: هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى می‌افتد؟ آن‌ها سر هم داد نمی‌زنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت می‌کنند. چرا؟ چون قلب‌هایشان خیلى به هم نزدیک است. فاصله قلب‌هاشان بسیار کم است.   استاد ادامه داد: هنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى می‌افتد؟ آن‌ها حتى حرف معمولى هم با هم نمی‌زنند و فقط در گوش هم نجوا می‌کنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر می‌شود. سرانجام، حتى از نجوا کردن هم بی‌نیاز می‌شوند و فقط به یکدیگر نگاه می‌کنند. این هنگامى است که دیگر هیچ فاصله‌اى بین قلب‌هاى آن‌ها باقى نمانده باش این همان عشق خدا به انسان و انسان به خداست است که  خدا حرف نمی زند اما همیشه صدایش را در همه وجودت می توانی حس کنی اینجا بین انسان و خدا هیچ فاصله ای نیست می توانی در اوج همه شلوغی ها بدون اینکه لب به سخن باز کنی با او حرف بزنی.

به نقل از علی شیرازی


<      1   2   3   4   5   >>   >